مسببین اوضاع وخیم کنونی ميخواهند وضع موجود را حفظ كنند
|
|
124هزار پيامبر از طرف خداوند براي هدايت بشر مبعوث شدند كه در قرآن اسم 25 تن از آنها ذكر شده است.ايران اسلامي كه از قديم و هزاران سال پيش زادگاه تمدن و فرهنگ بوده پذيراي جمعي از اولياء الهي شده و انبياء و پيامبران خدا را در خود جاي داده است.مديركل هياتهاي امناء بقاع متبركه و موسسات خيريه سازمان اوقاف و امور خيريه گفت: در كشور ايران در 15 استان كشور 33 پيامبر و انبياي الهي مدفون هستند كه به تفكيك هر استان در استان آذربايجان شرقي سه پيامبر، اصفهان و سمنان هر كدام پنج پيامبر، تهران، خراسان رضوي، خراسان شمالي، زنجان، لرستان و مركزي يك پيامبر و استان فارس دو، قزوين چهار، گلستان دو، همدان دو، خوزستان دو و مازندران دو پيامبر الهي مدفون هستند.وي ادامه داد: امامزادگان و انبياء الهي بخشي از مواريث فرهنگي ايران هستند كه متاسفانه از ياد رفتهاند و سرمايههاي عظيم داريم كه پشت خاكستر زمان نهان شدهاند.وي با بيان اينكه «امامزادگان و پيامبران الهي كه در كشور ما حضور دارند شجرهنامه و نسبنامه مشخصي دارند» افزود: به عنوان مثال حضرت قيدار نبي (ع) به عنوان جد سيام حضرت محمد (ص) در تاريخ ذكر شده و در كتاب تاريخ يعقوبي اينگونه آمده است كه حضرت اسماعيل 12 پسر داشت كه بزرگترين آنها حضرت قيدار بوده كه پس از وفات حضرت اسماعيل و دفن او در حجر، قيدار جانشين پدر شد و مردم را به توحيد دعوت كرد.وي ادامه داد: همچنين در اين زمينه آيتالله مرعشي نجفي در پاسخ به سوالي در خصوص قيدار نبي پاسخ دادند، نظر به فرمايش عدهاي از محققين در اين امور، مسلم ميباشد كه مدفون در آن مزار شريف جناب قيدار جد رسول اكرم (ص) است.سرويس دين و انديشه خبرگزاري ايسنا، اسامي اين انبياء و پيامبران بزرگوار الهي كه كشور ما ميزبانشان است را بر اساس مستندات دريافتي از مديركل هياتهاي امناء بقاع متبركه و موسسات خيريه سازمان اوقاف و امور خيريه به ترتيب هراستان و فراواني حضور آنها در شهرها و استانهاي مختلف كشور منتشر ميكند:
*** استان آذربايجان شرقي: نام مكان متبركه
1- حضرت جرجيس(ع)، شهرستان جلفا، روستاي دره شام ـ گلفرخ، كليد داغي
2- حضرت يونس (ع) شهرستان: مرند
3- ارمياي نبي(ع) شهرستان هريس، بدوستان غربي، روستاي جيغه
***استان اصفهان: نام مكان متبركه
1- حضرت شعيا (ع): شهرستان اصفهان؛ هاتف
2- حضرت يوشع (ع): گلستان شهدا
3- دانيال پيغمبر (ع) شهرستان گلپايگان، گلشهر
4- حضرت صالح (ع) شهرستان گلپايگان، گلشهر
5- حضرت يحيي (ع) شهرستان گلپايگان روستاي قالقان
*** استان تهران: نام مكان متبركه
1- حضرت لوط (ع) شهرستان رباط كريم، روستاي پيغمبر
*** استان خراسان رضوي: نام مكان متبركه
1- شعيب پيغمبر(ع) شهرستان قوچان، روستاي مزرج
***استان خراسان شمالي: نام مكان متبركه
1- حضرت ايوب (ع) شهرستان بجنورد، روستاي ايوب
***استان زنجان: نام مكان متبركه
1- حضرت قيدار نبي (ع): شهرستان قيدار
*** استان سمنان: نام مكان متبركه
1- پيغمبران (سام و لام) (ع) شهرستان سمنان، شمال شرقي سمنان
2- ارميا (ع) شهرستان شاهرود، شهر ميامي، روستاي ارميا
3- حضرت جرجيس (ع) شهرستان شاهرود، بيارجمند، خوارتوران
4- حضرت دانيال (ع) شهرستان شاهرود، شهر ميامي، روستاي سوداغلن
5- دانيال پيغمبر (ع) شهرستان شاهرود، روستاي كالپوش
*** استان فارس: نام مكان متبركه
1- شيث پيغمبر (ع)، شهرستان فيروزآباد، روستاي مهكويه سفلي
2- نوح نبيالله(ع) شهرستان ممسني، روستاي جاويد حجتآباد
*** استان قزوين: نام مكان متبركه
1- چهار انبياء(ع)، شهرستان قزوين بخش مركزي، خيابان پيغمبريه
2- ايوب و يوشع (ع)، شهرستان قزوين، بخش رويارالموت، روستاي بالاروچ
3- خضر(ع) شهرستان قزوين، بخش رودبار الموت، روستاي گازرخان
4- سام و جالوت (ع)، شهرستان قزوين، رودبار، روستاي يكاكلايه عليا
*** استان گلستان: نام مكان متبركه
1- صالح پيغمبر(ع)، شهرستان گرگان، آق قلا، روستاي آق قنبر
2- حضرت يعقوب (ع) شهرستان گرگان، آق قلا ـ روستاي صحنه عليا
*** استان لرستان: نام مكان متبركه
1- داوود پيغمبر(ع)، شهرستان اليگودرز، ازنا، روستاي داوود پيغمبر
*** استان مركزي: نام مكان متبركه
1- اشموئيل نبيالله (ع)شهرستان ساوه، بخش مركزي روستاي پيغمبر
*** استان همدان: نام مكان متبركه
1- حيقوق نبي (ع)، شهرستان تويسركان، حبقوق نبي بلوار حبقوق
2- حجي پيامبر (ع)، شهرستان همدان، بازار فلسطين
*** استان خوزستان: نام مكان متبركه
1- بابا حزقيل (ع) شهرستان دزفول، خيابان شريعتي
2- دانيال نبي (ع) شهرستان شوش، خيابان امام خميني
*** استان مازندران: نام مكان متبركه
1- ايوب پيغمبر (ع)، شهرستان تنكابن، شهر عباس آباد روستاي پرچور
2- دانيال نبي (ع)، شهرستان تنكابن، سلمانشهر ـ دانيال
اين صحبتها در حالي به هاشمي رفسنجاني منتسب ميشود که دفتر وي انجام
چنين صحبتهايي از طرف هاشمي را تکذيب کرده است
البته آنها با اين اتهامات و نقل قولهاي ناصحيح تلاش دارند که در هر صورتي که در آينده درباره هاشمي و خاتمي رخ دهد آن را به ديکتاتوري نظام مرتبط سازند؛ اگر خاتمي و هاشمي نيايند، که خواهند گفت نظام و رهبري به آنها اجازه نداده بيايند، و اگر خاتمي بيايد و رد صلاحيت شود، بازهم همين اتهام را متوجه نظام خواهند کرد و اگر خاتمي بيايد و راي نياورد، نظام متهم به ديکتاتوري و تقلب در انتخابات خواهد شد.
راديو فرانسه نيز خبر دروغ سهام نيوز و بي.بي.سي را پي گرفت و همان اتهامات را تکرار کرد؛ استفاده از لفظ « شديد » در متن خبر
تلاشي در سايه براي اين امر است که مخاطب احتمال دروغ بودن
خبر را ناخود آگاه در ذهن خود کاهش ميدهد
پيگيري اين پروژه آرام در طي روزهاي گذشته و القاي اختلاف ميان احمدي نژاد و رهبري و بزرگنمايي آن نيز ميتواند به مرور اين اثر را بر مخاطبان خود بگذارد که نظام ايران ديکتاتوری و انتخابات نيز مهندسي است؛ القاي اختلاف داشتن هاشمي، خاتمي و احمدي نژاد با رهبري تلاشي در همين راستا است.
قرار دادن تصوير رهبري پشت سر خاتمي و همراه شدن اين تصوير درشت با تيتر بزرگ فوق، اين امر را به ذهن
مخاطب متبادر ميسازد که رهبر انقلاب نميگذارد خاتمي وارد صحنه شود
اين حرکت به صورت نرم خزنده صورت گرفته و احتمال ايجاد اين ذهنيت غلط در مخاطب بسيار زياد ميشود. اتهام ديکتاتوري – که همرديف با درخواست برگزاري انتخابات آزاد قرار ميگيرد- از تلاشهاي چندين ساله اين رسانه ها نسبت به نظام جمهوري اسلامي است که اين بار در لباسي جديد عرضه شده است.
بي.بي.سي در برنامه تلويزيوني خود نيز همين خط را پي گرفت و با صراحت از قول خاتمي نوشت که رهبري را با خود هماهنگ نميبيند؛ انتشار اين خبر هم در حالي است که دفتر خاتمي
نيز در همين روزها اعلام کرد تنها منبع معتبر براي سخنان خاتمي وبسايت اوست
و در آن وبسايت هم چنين خبري وجود ندارد
ميبينيم که دفتر خاتمي به صراحت نقل جملات فوق از خاتمي را « تحريف و ناقص» عنوان کرده است
ميبينيم تکذيب اين اخبار، با آن آب و تابي که خود خبر منتشر ميشود، انتشار نمييابد بلکه با قلم کوچکتر نگاشته ميشود؛ و مخاطبان هم اغلب تنها به خواندن تيتر اکتفا ميکنند؛ با اين روش بي.بي.سي به همان هدف خود ميرسد و از طرفي هم مدعي ميشود که تکذيبيه را نيز منتشر کرده است.
يکي ديگر از مصاديق اختلاف، القاي اختلاف ميان احمدي نژاد و رهبري و بزرگنمايي آن است که در هفته گذشته نيز مصاديقي از ارائه شد؛ اين هفته در يکي ديگر از اين موارد و جديدترين آنها، سخنان احمدي نژاد ريشه يابي و به مقامات جمهوري اسلامي نسبت داده شده است:
ديگربان با زيرکي مرجع سخنان مبهم احمدي نژاد را مقامات جمهوري اسلامي معرفي کرده و خبر را به گونهاي منتشر
کرده که گويا مخاطب احمدي نژاد مسئولين طراز اول کشور هستند
2- ذوق زدگي از اختلافات داخلی
دومين خطي که در هفته گذشته پوشش خبري وسيعي داده شد، بيان برخي اختلافات از سوي برخي مسئولين مخصوصا رئيس جمهور است. اين خط در رسانههاي ضد انقلاب و بيگانه فارسي زبان در مقياس حجمي بسيار وسيع و فراتر از خط اول فعلا پوشش داده ميشود.
احمدي نژاد در سخنرانيهاي چند روز اخير خود مدام مخاطباني مبهم را مورد حمله قرار ميدهد و اين امر باعث
شده رسانههاي مختلف بيگانه توجه ويژه اي به وي داشته باشند
ذوق زدگي اين رسانهها از سخنان تقريباً هر روزه احمدي نژاد در مکانها مختلف و واکنشها به اين سخنان چنان واضح و روشن است که جاي سوال باقي نميگذارد؛ اين رسانهها به يکباره با پوشش وسيع سخنان رئيس جمهور به استقبال سخنان حاشيه دار وي رفته و کوچکترين واکنشها عليه اين سخنان را نيز در حجمي بالا منتشر ميکنند تا القاي اختلاف شديد در کشور صورت گيرد.
قرار دادن اين خط در کنار خطوط ديگري که از کشور ارائه ميکنند، اين فضا را براي مخاطبان درباره ايران ترسيم ميکند که کشور دچار ديکتاتوري بوده و احمدي نژاد هم قصد برهم زدن بازي را دارد؛ از طرفي هم تاکيد فراوان بر عدم اوضاع مناسب اقتصادي در کشور آن هم در حد تامين مايحتاج زندگي، کشوري با تنش فراوان و آماده هر اتفاق و انفجاري را ترسيم ميکند.
ذوق زدگي رسانههاي ضد انقلاب از سخنان احمدي نژاد باعث شده سخنان او تبديل به تيتر اول اين رسانهها گردد:
ذوق زدگي رسانه ضد انقلاب خودنويس از تهديدهاي بدون مخاطب احمدي نژاد
سخنان مبهم احمدي نژاد مبني بر اينکه « عده اي براي انتخابات نقشه کشيدهاند» دقيقا بازي در زمين دشمن است؛ فارغ از اينکه سخنان تنشزاي رئيس جمهور در روزهاي اخير خود بازي در زمين دشمن بوده،
بيان اين سخنان افزون بر آن و بسيار خطرناک است؛ نقشه عده اي براي انتخابات، معناي ديگر انتخابات مهندسي و
تقلب است و نبايد چنين مطالب دروغي بر زبان رئيس جمهور جاري شود
دويچه وله نيز نتوانست خوشحالي و ذوق زدگي خود از تهديدات رئيس جمهور را ناديده بگيرد و سخنان احمدي نژاد را با آب و تاب منتشر کرد:
دويچه وله با تصويري از احمدي نژاد که چفيه عربي بر گردن دارد تيتر فوق را انتخاب کرد
البته اين رسانهها براي القاي اختلاف "شديد" ميان مسئولين، مخصوصاً ميان احمدي نژاد و ساير مسئولين، به بازتاب گسترده سخنان و واکنشهاي صورت گرفته به سخنان احمدي نژاد نيز پرداختند؛
بي.بي.سي واکنش سرلشگر فيروز آبادي به سخنان احمدي نژاد را به عنوان تيتر اصلي خود برگزيد؛ کنش و واکنش رئيس جمهور و رئيس ستاد
مشترک نيروهاي مسلح، بي شک جذابيت فراواني براي بي.بي.سي خواهد داشت
اين خط به وفور در اغلب گزارشات و اخبار اين سايتها پيدا ميشود؛ به گونهاي که خبر مربوط به سخنان احمدي نژاد و واکنشهاي صورت گرفته به آن، از اصليترين اخبار هر روزه آنها محسوب ميشود.
دويچه وله نيز نتوانست از اين فضا عبور کند و خوشحالي خود را نشان ندهد؛ اين رسانه سخنان احمدي نژاد را به گونهاي ديگر نوشت تا خواننده احساس کند
که شخص خاصي احمدي نژاد را متهم به برخورد کرده؛ حال آنکه رئيس جمهور تنها
به نقل قول مبهمي پرداخت که در صحت آن نيز ترديد وجود دارد
راديو فردا جلوه ديگري از خودسريها و دردسرسازيهاي رئيس جمهور را سعي کرد نشان دهد؛ اين رسانه تلاش کرد با انتخاب جمله اي از سخنان معاونت رئيس مجلس، حرکات احمدي نژاد را بازي خطرناک توصيف کند:
اين کلمه و عنوان معاونت رئيس مجلس براي مظفر، وضعيت اختلافات در ايران را حاد نشان دهد
به نظر ميرسد رئيس جمهور بايد متوجه اشتباه خود در مواضع خود بشود و دست از تنشزايي بردارد و ديگران نيز در واکنش به اين سخنان بايد دقت شود.
3- کليد زدن پروژه تقلب
يکي ديگر از اقداماتي که در هفته گذشته توسط بي.بي.سي فارسي صورت گرفت، کليد خوردن پروژه تقلب در انتخابات در فاصله 50 روز تا انتخابات رياست جمهوري بود. بي.بي.سي که در قالبهاي مختلف و تلويحي از انتخابات آزاد و ديکتاتور بودن نظام و ... سخن ميگفت، به صراحت سخن از تقلب در انتخابات ميان آورد:
کليد زدن پروژه تقلب؛ نياز اصلاحطلبان به راهبرد براي حفظ آراي خود، تکرار کميته صيانت از آرا و تقلب است؛
فرض مسلم پنداشتن تقلب در انتخابات در تيتر فوق مشاهده ميشود
آنچه در تيتر فوق فرض مسلم گرفته شده، تقلب قطعي در انتخابات است؛ يعني به هرحال تقلب صورت خواهد گرفت و اصلاح طلبان بايد بينديشند چگونه ميتوانند مانع از تقلب در آراي نامزد خود شوند! اينکه اصلاح طلبان در انتخابات پيش رو چگونه از آراي کانديداي خود محافظت ميکنند تکرار سناريوي کميته صيانت از آرا و آغاز پروژه تقلب در انتخابات است که 4 سال قبل نيز مطرح شد
اميدواري به علني شدن تخلفات» يعني وجود تخلفات در انتخابات قطعي است و اميد ميرود به
خاطر اختلافات موجود اين تخلفات علني گردد
اين گزارش بي.بي.سي در جاي جاي خود وجود تقلب را فرض قطعي انتخابات گرفته و براي اين امر سناريو نوشته است:
که تقلب در انتخابات قطعي وجود دارد و بايد چاره براي آن انديشيد
4- فراهم کردن شرايط براي آمدن خاتمي يا هاشمي
يکي از اصليترين خطوطي که توسط رسانههاي ضد انقلاب و بيگانه فارسي زبان در هفته گذشته نيز پيگيري شد، زمينهسازي براي ورود خاتمي به انتخابات است؛ تلاش اين جريان اين است که خاتمي را در اولويت اول وادار به حضور در انتخابات و نامزدي نمايند؛ هرچند که تا کنون خاتمي جوابي قطعي نداده است. محورهاي حول اين خط را ميتوان در موارد زير تقسيم کرد:
جرس با انتخاب اين تيتر تلاشي در اين مسير دارد؛ تيره نشان دادن اوضاع و تلاش براي آوردن خاتمي
اين خط توسط رسانههاي مختلف پيگيري شد:
تکرار سناريوي جرس توسط العربيه
تاجزاده تهديد کرده است اگر خاتمي تاييد نشود، مشکلات داخلي و خارجي تداوم و نااميد و انواع بزههاي اجتماعي گسترش خواهد يافت!!! اين حرف نيز در راستاي همان هزينه دار کردن رد صلاحيت خاتمي براي نظام است
هزينه دار کردن رد صلاحيت خاتمي براي نظام و مايه گذاشتن از مشايي براي انتخابات که همانا حمايت از حرف دل احمدي نژاد است از جمله اين موارد است؛ حرفي که اين روزها احمدي نژاد نيز مدام تکرار ميکند.
تاجزاده مدام تاکيد کرده که خلق حماسه نيازمند تاييد صلاحيت مشايي و خاتمي است؛ مخصوصا خاتمي؛ البته او توضيح نداده رفتار خاتمي در 4 سال قبل
و عدم پذيرش نظر شوراي نگهبان (به عنوان نهاد قانوني اعلام راي) و رهبري، چگونه بر قانون منطبق است؟
تاجزاده ميگويد انتخابات حماسي مستلزم تاييد صلاحيت همه کساني است که حاضرند در چارچوب قانون اساسي فعاليت کنند!!! با اين کلام تاجزاده او چگونه ميتواند ادعا کند که رفتار خاتمي در چهار سال قبل و عدم پذيرش سازوکارهاي قانوني و عدم اعلام پايبندي به شوراي نگهبان، با فعاليت در چارچوب قانون اساسي منطبق است؟
زندانيان سياسي با نوشتن نامهاي به خاتمي خواستند پيش شرط آزادي زندانيان سياسي را لحاظ نکند؛ اين يعني پذيرش اينکه آنها از خواسته نامعقول خود کوتاه آمده و نبايد با زياده
خواهي با نظام برخورد کنند؛ هرچند که قصد نگارش نامه اين است که بگويند ما خودمان را فداي کل
جامعه ميکنيم!! نامهاي به قصد هموار کردن راه آمدن خاتمي
با اين حال سر اين عده بي کلاه ماند؛ از اين رو خاتمي و جنبش سبز نياز داشتند تا اين بحث به گونهاي لاپوشاني شود تا احساس نشود اصلاح طلبان و جنبش سبز با پاي خود به دامن نظام برگشتند و نظام هيچ کدام از پيش شرطها را نپذيرفته است؛ به عبارت بهتر در اين رقابت و دوئل اين جنبش سبزيها بودند که کوتاه آمدند و مجبور شدند پيش شرطهاي خود را پس بگيرند و نظام با اقتدار در برابر زياده خواهي آنان ايستاد.
برگرداندن عقلانيت به نظام توسط خاتمي، سناريويي است که تلاش دارد خاتمي را مطلوب ترين گزينه معرفي کند؛
بخشي از اين سناريو را نيز زندانيان سياسي برعهده گرفته اند
اين وظيفه به گردن برخي زندانيان سياسي افتاد؛ همانها که تا ديروز از عدم انتخابات آزاد سخن ميگفتند به خاتمي نامه نوشتند که پيش شرط خود را ناديده بگيرد. اينها سعي داشتند با اين روش عنوان کنند که خودشان از خواستهشان کوتاه آمدند حال آنکه بايد بپذيرند در برابر اقتدار نظام اسلامي نميتوان شرط غير معقول و ناعادلانه گذاشت.
کلمه تلاش کرده با انتخاب تيتر « علما و فضلاي حوزه علميه قم» اين را به مخاطب القا کند که اينها از بزرگان حوزه هستند؛ چون اغلب مخاطبان سراغ اسامي نميروند؛
اما وقتي سراغ اين اسامي ميرويم ميبينيم هيچ چهره شاخصي ميان درخواست
کنندگان نيست و اغلب نيز طلاب عادي هستند
اين در حالي است که نام هيچ کدام از علما و فضلاي برجسته حوزه ذيل اين درخواست نيست؛ و اغلب امضا کنندگان به نظر ميرسد طلبههاي عادي ميباشند؛ از اين رو انتخاب تيتر «110 نفر از علما و فضلاي حوزه علميه قم» يک کار رسانهاي و پرهياهوي بدون محتواست.
اين نظر سنجي در حالي به اين صورت طراحي شده که دولتي به نام دولت آيتالله خامنهاي اصلا وجود نداشته است؟ ميرحسين موسوي
نخست وزير آيتالله خامنهاي بود و وي رئيس دولت محسوب ميشد و وزرا را خود ميرحسين موسوي انتخاب ميکرد
اين نظر سنجي در حالي به اين صورت طراحي شده که دولتي به نام دولت آيتالله خامنهاي اصلا وجود نداشته است؟ ميرحسين موسوي نخست وزير آيتالله خامنهاي بود و وي رئيس دولت محسوب ميشد و وزرا را خود ميرحسين موسوي انتخاب ميکرد؛ يعني دولت ميرحسين موسوي نه دولت آيتالله خامنهاي؛ تلاش تدوين کنندگان نظرسنجي اين است که در نهايت به اين نتيجه برسند که دولت خاتمي و هاشمي موفقتر از دولت آيتالله خامنهاي بوده است؛ در نتيجه اين به ذهن ميرسد که خود اين اشخاص بهتر از آيتالله خامنهاي در اداره کشور عمل ميکنند؛ حال آنکه اساس اين سوال غلط و حاوي پايههاي دروغ است.
بي.بي.سي هاشمي را هم در کنار خاتمي مدام مطرح ميکند و از او به عنوان گزينه مطلوب اصلاح طلبان نام ميبرد؛
تلاشي در جهت آوردن هاشمي و جذب کامل هاشمي به عنوان اصلاح طلب
در مجموع تلاش اين خط بر آن است که نام خاتمي به شدت مطرح و درخواست از وي براي نامزدي همگاني عنوان شود؛ از طرف ديگر رد صلاحيت خاتمي را براي نظام هزينه دار جلوه کنند؛ از طرفي هم زمينه براي ذهنيت سازي تقلب آغاز شود؛ تا اگر خاتمي نيامد عنوان شود که نظام مانع شد؛ اگر خاتمي آمد و رد صلاحيت شد هزينه ايجاد شود؛ و اگر خاتمي آمد و راي نياورد از هم اکنون عنوان شود که تقلب صورت گرفته است!
5- تلاش براي احياي نام ميرحسين موسوي و کروبي
زنده کردن نام ميرحسين موسوي و مهدي کروبي در اين ايام، گامي ديگر براي يادآوري اتهام تقلب در سال 88 است؛ يادآوري اين مطلب که بازهم ممکن است جمهوري اسلامي براي انتخابات برنامه داشته باشد و در انتخابات تقلب صورت بگيرد؛ البته نه فقط ممکن است که قطعي است.
مطرح کردن يکباره نام ميرحسين موسوي بايد به گونهاي جديد صورت ميگرفت که بتوان در کنار آن اين بحث به ذهن مخاطب متبادر شود که اينها به تقلب اعتراض کرده بودند؛ و باز هم تقلب صورت خواهد گرفت؛ آن هم نه در آشکار؛ يک راه براي اين مطرح کردن انتخاب شد که با دفعات قبل متفاوت باشد: برپايي نمايشگاه آثار نقاشي ميرحسين موسوي
بي.بي.سي تلاش کرده تا در عين حال که از نقاشيهاي موسوي سخن ميگويد، او را به عنوان
چهرهاي مظلوم مطرح کند و تقلب را دوباره در اذهان زنده کند
دويچه وله نيز در مسير احياي نام ميرحسين موسوي براي احياي اتهام تقلب گام برداشت
نام کروبي نيز بايد به طريق ديگري مطرح ميشد؛ ديدار خانواده شهيد بهشتي با خانواده کروبي؛ و بعد هم عنوان اين مطلب که " مردم " قدردان تلاش هاي کروبي هستند؛ علاقه به اين که اين گروهها خود را به جاي مردم بگذارند و تصميم بگيرند زياد است؛ اگر مردم قدردان اين تلاشها هستند، آنها که در 9 دي 88 خواستار محاکمه وي بودند چه کساني بودند؟ آيا آن جمعيت چند ميليوني مردم نبودند؟
عنوان اين مطلب که " مردم " قدردان تلاشهاي آقاي کروبي هستند، يک جنگ رواني است؛ براي اينکه به مخاطب اين را القا کند
که حساب مردم از نظام جداست و آنها حامي کروبي هستند؛ حال آنکه 9 دي 88 پيام ديگري داشت
6- در راستاي جنگ رواني
برخي ديگر از اخباري که توسط اين رسانهها منتشر ميشود اقداماتي در جهت جنگ رواني و اثرگذاريهاي نامحسوس بر مخاطبان است. به عنوان نمونه به چند مورد از اين اقدامات اشاره ميشود؛ اهداف کلي اين اقدامات متفرقه نيز در راستاي همان اهداف اصلي اين رسانهها نسبت به انتخابات است که پيشتر به آن اشاره شد:
انتساب راه اندازي صفحه ويژه در سايت «www.khamenei.ir» به شخص آيتالله خامنهاي
ايستادن يک سرباز با اسلحه در کنار صندوق راي و درحالي که اسلحه خود را نيز به سمت صندوق گرفته؛
راديو زمانه تلاش کرده با اين تصوير، به القاي غيرآزاد بودن انتخابات به مخاطب بپردازد
جمعبندي
تلاش شد تا در طول اين گزارش خطوط اصلي اهداف اين رسانهها مشخص شود؛ به نظر ميرسد در روزهاي اخير تلاش براي تخريب شخصيت رهبر معظم انقلاب به بهانهها و انحاء مختلف افزايش يابد؛ بهره بردن از اخبار دروغ نيز مهمترين منبع اين تخريبهاست؛ ديگر اينکه زمينه سازي براي ورود خاتمي به انتخابات نيز دنبال ميشود؛ اما يک هدف ديگر نيز دنبال ميشود: اينکه احمدي نژاد بخواهد اقدامي انتحاري انجام دهد؛ يعني تشنج در کشور در روزهاي پيش از انتخابات. رسانههاي بيگانه بيصبرانه منتظر چنين اتفاقي هستند که اميد است با هوشياري رئيس جمهور اين اميد آنان نقش برآب شود.سه تصویر زیر، شیوهای نوین از قاچاق انسان را نشان میدهد. به گزارش ایسنا، این تصاویر را نامهنیوز منتشر کرده است.
فرقی نمیکند، واقعا فرقی نمیکند. ما امروز خسرو شکیبایی را خسروی سینمای ایران بنامیم یا مرد حنجره طلایی، آقای خانواده سبز، آقای ستاره، ستاره دهه 60 یا هامون سینما یا هر لقب فاخر دیگر، خسرو... خسرو شکیبایی این اواخر اما چیز دیگری شده بود، هر چه بود، دیگر ستارهای زرق و برقدار نبود.
این اواخر، خسرو خوب میدانست که چندان «وقتی» برایش باقی نمانده، دکترها جوابش کرده بودند، بیماری کبد امانش را بریده بود، این تلخ است، ولی واقعیت دارد که خسرو شکیبایی این اواخر تقریبا به هیچ کاری «نه» نمیگفت، با زور قرص و مسکن هم شده قرارداد امضا میکرد و میرفت سر لوکیشن، با همان لبخند و فروتنی دوستداشتنیاش. این اواخر دیگر تقریبا «انتخابی» در کار نبود، خسرو نه نمیگفت و بازی میکرد، حتی فیلمهای کافیشاپی(فیلمفارسی سابق!).هامون سینمای ایران این روزهای آخر حتی ابایی نداشت که به خواست فلان تهیهکننده و کارگردان، با شمایل و ریش پروفسوری سفید آمیتا باچان جلوی دوربین برود و با آن صدای گرم و گیرایش، دیالوگهای صدمن یک غاز بگوید هر چند که بیربطترین و لوسترین دیالوگها با صدای او قدر و قیمت دیگری پیدا میکرد. خسرو این اواخر ستارگی را با همه تشریفات ، شأن ، کلاس و... بوسیده بود و گذاشته بود طاقچه.این اواخر خسرو شکیبایی، نه ستاره و هامون و... که «پدری» بود که میخواست با آخرین رمقهایش در صحنه، طوری کار کند که خانوادهاش بعد از رفتن او «تامین» باشند. خسرو این اواخر ستاره نبود، شمع بود... و ناگهان هامون خشکید.