گل بود به سبزه آراسته شد

 گل بود به سبزه آراسته شدشاید این جمله را بارها شنید باشید که هزار وعده خوبان یکی وفا نکند حال کار نداریم که شاعر شیرین سخن پارسی این جمله را برای چه کسی و یا چه موضوعی گفته برای ما همین بس که این مصرع شعر دررابطه با وعده های برخی از مسئولانوزارت آموزش و پرورش کاملا صدق می کند.در میزان الحکمه جلد یک حدیث مشهوری از پیامبر اسلام هست که میفرماید : أعطُوا الأجیرَ أجرَهُ قَبلَ أَنْ یَجِفَّ عَرَقُهُ، وأعْلِمْهُ اَجرَهُ وَ هُوَ فی عملِهِ . مزد كارگر را بدهید پیش از آن كه عرقش خشك شود و در همان حال كار، مزدش را برایش مشخص كنید . به نظر نمی رسد که این حدیث مشهور صرفا ناظر به صنف کارگران بوده و دایره شمولش را به یک گروه خاص اجتماعی منحصر کند بلکه دامنه این حدیث ارزشمند می تواند هر حقوق بگیری را در حکومت اسلامی شامل شود .  عدم پرداخت حقوق تیر ماه معلمان بعد از سپری شدن چند روز از ماه جدید از اقدامات بدیعی است که به هیچ وجه متناسب باشعارهای های وزیر آموزش و پرورش نمی باشد . از وزیری که خود را منجی همه مشکلات پیدا و پنهان فرهنگیان می دانست و رسالت خود را در این وزارتخانه بزرگ با این ادعا شروع نموده بود انتظار نمی رفت که معلمانش برای دریافت حقوق حقه خود بیش از یک هفته انتظار بکشند و برای بدیهی ترین امور زندگی خود دچار عسر و حرج گردند . ظاهرا ماجرای تاخیر حقوق معلمان به وعده افزایش حقوق آنان برمی گردد که این وزارتخانه قول اجرای آن را در آخرین ماه کاری دولت به فرهنگیان داده بود اما مسئولان وزارت نتوانستند اعتبار لازم را برای افزایش 100 هزار تومانی حقوق معلمان فراهم نمایند . وعده ای که مثل خیلی دیگر از وعده های وزیر پر ادعای آموزش و پرورش جامه عمل به خود نپوشید و بیش از پیش شکاف بین صف و ستاد این وزارتخانه را گسترده تر کرد .حقوق معلمان آموزش و پرورش علیرغم توجهی که در سالهای اخیر به آن گردیده ، هنوز قادر به تامین حداقل های معیشت این قشر شریف نیست و آمارهای رسمی حکایت از ان دارد که میانگین دریافتی معلمان خیلی پایین تر از میزان خط فقر موجود در جامعه است . این وضعیت با عملکرد وزیری که نگاه خود را معطوف به حل مشکلات صنفی و معیشتی معلمان کرده و با این نگاه از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفت سنخیت نداشته و به نظر می رسد که باید مهر ناکارایی را بر کارنامه این وزارتخانه زد . مشکلات صنفی و معیشتی معلمان بارها از سوی صاحبنظران آموزشی و فعالان صنفی مورد تاکید قرار گرفته اما هیچکدام از دولت های سابق نتوانسته اند بخشی از این مشکلات را مرتفع نمایند . بارها گفته شده که مشکلات معیشتی معلمان آنان را ناگزیر خواهد ساخت تا برای تامین حداقل های زندگی به مشاغل ثانوی و اموری که به هیچ وجه متناسب با شان و شئون انان نیست روی آورند . اشتغال به این مشاغل به مرور شخصیت معلمان را استحاله خواهد کرد و این نقطه آغاز انحراف نظام تعلیم و تربیت خواهد بود . معلمی که برای تامین معیشتش مجبور به دست فروشی و ..... گردد به مرور عنصر فرهیختگی و کاریزمایی اش را از دست خواهد داد و دیگر نخواهد توانست بر شخصیت دانش آموز اثر گزار بوده و نقشی هدایت گرایانه داشته باشد . باید امیدوار بود در دولت جدید با روی کار امدن تیمی قوی و با تجربه از نیروهای آموزشی ، حل مشکلات معلمان در دستور کار قرار گرفته تا بهبود اوضاع آموزشی و صنفی این قشر زحمت کش را شاهد باشیم  .

« اللهم عجل وفانی سریعاً؛ خدایا! مرگ مرا به زودی برسان.»

مسلمانان و بخصوص شیعیان در انتظار ظهور امام مهدی(عج) بزرگترین منجی الهی و یازدهمین فرزند از نسل فاطمه(س) در میان ائمه می‌باشند تا او مزار مخفی شده مادر خویش را بر جهانیان آشکار سازد و به ظلم و بی عدالتی در سراسر گیتی، پایان دهد. بانوئی که جوان است، هیجده ساله است و بچه های خردسال دارد به حسب عادت از مرگ باید واهمه داشته باشد.به گزارش عقیق،ولی خدا می داند که چقدر زندگی، بعد از رسول خدا(ص) برای فاطمه(س) ناگوار بود که می فرمود:« اللهم عجل وفانی سریعاً؛ خدایا! مرگ مرا به زودی برسان.»
ادامه نوشته

عنایت‌ امام‌عصر(عج) به‌ مرد پارچه‌باف

رو به من کرد و گفت: تو امام زمانت را می‌شناسی؟ گفتم: چرا نمی‌شناسم. فرمود: به او سلام کن! گفتم: «السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان یا حجة بن الحسن» این را گفتم، رو به من کرد و فرمود: «و علیک السلام و رحمة الله و برکاته». آیت‌الله سید محمد ضیاءآبادی از شاگردان برجسته امام(ره) و آیت‌الله بروجردی است. کلاس‌های اخلاق وی دوشنبه‌شب‌ها در مسجد علی‌بن حسین(ع) منطقه دربند (خیابان شهید زمانی، کوچه شهید شفیعی) برگزار می‌شود. 


در ادامه روایت جالبی از عنایت و دیدار امام زمان علیه السلام به یکی از بندگان مخلص، از زبان آیت‌الله ضیاءآبادی برای علاقه‌مندان نقل می‌شود.«حاج علی بغدادی» از آن کسانی بوده که به زیارت امام عصر مشرف شده‌اند. این آدم از علما نبود. با سواد هم نبود. مردی بود که در بغداد کارخانه شعربافی (کارگاه پارچه‌بافی) داشت و همان جا مقیم بود. این قصه را مرحوم محدث نوری در نجم الثاقب نقل می‌کند و می‌گوید: اگر در کتاب من نبود غیر از همین جریان که صحتش برای ما روشن شده است؛ کافی بود که کتاب من به خاطر بودن این قصه در آن با شرافت باشد، او می‌گوید: 80 تومان سهم امام در ذمه‌ من آمده بود.حالا می‌دانیم تقریبا 200 سال پیش، 80 تومان ارزش زیادی داشت. برای ادای دینم از بغداد حرکت کردم و به نجف رفتم. آنجا علما و فقهای بزرگواری را که می‌شناختم مرحوم شیخ انصاری و دو نفر دیگر بودند که نفری 20 تومان به آقایان دادم، 20 تومان در ذمه‌ام ماند. خواستم به بغداد برگردم و به کاظمین بروم و آنجا خدمت مرحوم شیخ محمد حسن کاظمینی بدهم. او هم از فقهای بزرگ بود. به کاظمین رفتم و دینم را ادا کردم و 20 تومان را به ایشان دادم و برگشتم. شب جمعه هم بود.ایشان فرمودند: شب جمعه است در کاظمین بمان. گفتم: نه، چون کارخانه شعربافی دارم و من هر هفته، عصر پنجشنبه به کارگرها پول می‌دهم، باید برگردم. از کاظمین تا بغداد را پیاده می‌رفتم، چون فاصله‌ زیادی نیست. کمی راه را طی کرده بودم، دیدم مرد بزرگواری از پیش رو به سمت کاظمین می‌آید، وقتی به من رسید من او را نمی‌شناختم، دیدم با چهره‌ باز به من سلام کرد، بغل باز کرد و مرا در آغوش گرفت و بوسید. تعجب کردم که با اینکه او را نمی‌شناسم به این زودی با من گرم گرفت. من هم او را بوسیدم. بعد اسم مرا برد و گفت: حاج علی کجا می‌روی؟ گفتم: می‌خواهم به بغداد بروم. به من فرمود: نه امشب شب جمعه است، برگرد برای زیارت! تا گفت برگرد مثل اینکه اختیار از من سلب شد و همراهش برگشتم. همین طور که با هم می‌آمدیم و صحبت می‌کردیم، به من گفت: زیارت کن تا من شهادت دهم که تو از محبان جدم امیرالمؤمنین هستی. گفتم: شما مرا از کجا می‌شناسی که من از محبان جد شما هستم؟ سید بود، چون عمامه‌ سبز روشنی بر سرش بود. تبسمی کرد و گفت: کسی که حقش را به او می‌رسانند، رساننده‌ها را نمی‌شناسد؟
این جمله عجیب است. چون در زمان غیبت است و می‌گوید: آیا کسی که حقش را به او برسانند آن رساننده‌‌ها را نمی‌شناسد؟ کدام حق؟فرمود: آن که بردی در نجف به وکلای من دادی و در کاظمین هم به شیخ محمد حسن، وکیل من دادی، تعجب کردم، گفتم: آنها وکلای شما هستند؟ فرمود: بله، من متحیر شدم که این آقا از کجا مرا می‌شناسد و از کار من خبر دارد و چرا می‌گوید: وکلای من؟ به رواق که رسیدیم، نزدیک در حرم ایستاد و به من گفت: اذن دخول بخوان، گفتم: من سواد ندارم. فرمود من بخوانم؟ گفتم: بفرمایید شروع کرد به اذن دخول خواندن: السلام علیک یا رسول الله السلام علیک یا امیر المؤمنین... .همین طور اسم 14 معصوم را تا امام یازدهم ذکر کرد، بعد رو به من کرد و گفت: تو امام زمانت را می‌شناسی؟ گفتم: چرا نمی‌شناسم. فرمود: به او سلام کن: گفتم: السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان یا حجة بن الحسن! این را گفتم، رو به من کرد و فرمود: و علیک السلام و رحمة الله و برکاته.بعد وارد حرم شدیم، فرمود: برایت زیارت بخوانم؟ گفتم: بخوانید. فرمود: کدام را بخوانم؟ گفتم: هر کدام که معتبرتر است. فرمود: امین الله را می‌خوانم. زیارت امین الله را خواند. در همین حال دیدم چراغ‌های حرم روشن شد ولی می‌دیدم که حرم به نور دیگری روشن است و این چراغ‌ها مثل شمعی در مقابل آفتاب است. بعد مؤذن‌ها اذان گفتند و نماز جماعت برپا شد. فرمود: برو در صف جماعت شرکت کن. من داخل صف شدم و دیگر او را ندیدم.

به پایان آمد این دولت، حکایت همچنان باقی است

از کودتای اداری تا توضیح قانونی دولت به کار خویش مشغول است
محمود احمدی‌نژاد در سال 84 به مدد شعارهایی چون مبارزه با مفسدان اقتصادی و نیز قول برای مبارزه با فساد اقتصادی، به میدان آمد و به مدت 8 سال مهمان پاستور شد. به گزارش شفاف، مهمانی که بیشترین حجم وعده های عملی نشده را دارست که یکی از آنها اعلام اسامی مفسدان اقتصادی و مبارزه با فساد بود. هنوز از یادها نرفته است که با صدور فرمان هشت ماده‌ای مقام معظم رهبری در سال 80 خطاب به روسای قوای سه‌گانه و تاکید ایشان بر مبارزه جدی و همه‌جانبه با مفاسد اقتصادی ستادی برای این منظور تشکیل شد. اما با گذشت زمان به فراموشی سپرده شد. رئیس دولت های نهم و دهم نیز در حالی سال 84 وارد ساختمان پاستور شد، که قول پیگیری فرمان هشت ماده‌ای و نیز مبارزه با فساد را به مردم داده بود؛ اما اکنون با گذشت بیش از 7 سال از آن زمان اسامی آن لیست افسانه‌ای رنگ باخته است و وی در چرخشی عجیب می‌گوید: «قول نداده بودم اسامی مفسدین اقتصادی را منتشر کنم!» حالا هم این گفته محمود احمدی نژاد مبنی بر این که 300 نفر 60 درصد سرمایه مردم را در اختیار دارند و به بانک ها پس نمی دهند کار را به نامه نگاری هایی بین قوه قضاییه و قوه مجریه کشانیده است. اولین نامه را اما محسنی اژه ای به رئیس جمهور نوشت . دادستان کل کشور در 6 دی‌ماه سال‌جاری در نامه‌ای به رئیس‌جمهور از او خواست تا اسامی بدهکاران بانکی را كه به گفته وی 300 نفر هستند و 60 درصد پول‌های کشور را بلوکه کرده‌اند، اعلام کند تا دستگاه قضایی برای پیگیری آنها وارد عمل شود. وی در این نامه به سخنان محمود احمدی‌نژاد در مصاحبه تلویزیونی خود استناد کرده بود. اژه‌ای البته در این نامه متذکر شده بود که پیش‌تر هم برای استعلام اسامی بدهکاران بزرگ نامه‌هایی به دولت ارائه کرده؛ اما پاسخی دریافت نکرده است.

ادامه نوشته

از ولی نعمت انقلاب بودن، نامش به آنان رسید و کامش به صاحبان اصلی انقلاب!

عنبر آباد 
این روستاهها ناکجا آباد هائی هستند از توابع شهرستان عنبرآباد استان کرمان که تا بیت المال خواست به دست آنان برسد تبدیل به مال البیت شد ولی با این وجود بی نصیب از یک چادر پوسیده و سوراخ با نشانی از پرچم جمهوری اسلامی نشدند ..به گزارش عدالتخواهی حجت الاسلام محمدرضا فراهانی مسئول «گروه جهادی تبلیغی فدائیان عدالت» در نامه ای سرگشاده به وزیر محترم آموزش و پرورش اعتراض خود را به کمبود امکانات آموزشی مناطق محروم کشور به خصوص مناطق جنوب کرمان ابراز کرد.متن کامل نامه بدین شرح می‌باشد: وزیر محترم آموزش و پرورش  جناب آقای حاجی آبادی سلام علیکم وزیر محترم آموزش و پرورش ،آیا تا به حال درد سوختن را چشیده اید؟آیا تا به حال سوز سرما را چشیده اید؟آیا تا به حال اسم مدارس کپری به گوشتان خورده است؟
ادامه نوشته