احمدینژادِ سال 84 نمادی از ایدهآلیسم انقلابی بود که در طول سالهای پس از جنگ تحمیلی عملا برای مردم در حد یک آرزو باقی مانده بود اما احمدینژادِ سال 92 نمادی است از شعارهای به نتیجه رسیده و نرسیده، عملکردهای قابل دفاع و غیرقابل دفاع و اظهارت دلنشین و عجیب که متأسفانه در نهایت بهعنوان ناکامی ایدهآلگرایی تعبیر میشود.
به گزارش شریان نیوز ، علی رجبی در یاداشتی نوشت:هیچ شکی نیست که انتخابات ریاستجمهوری سال 84 نقطه عطفی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود که آیندگان درباره آن بسیار صحبت خواهند کرد. اینکه در نهایت آیندگان با چه تعبیر و چه قضاوتی از این نقطه عطف یاد خواهند کرد، نکتهای است که به گذشته احمدینژاد، چرخش فکری او در این هشت سال و صد البته به تحولات پیش رو بهویژه تا انتخابات آینده بستگی دارد. باید قبول کرد احمدینژادِ سوم تیرماه سال 84 که در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری و در رقابت با کسی که آن زمان به واسطه جایگاه تاریخی و سیاسیاش نفر دوم انقلاب شناخته میشد، به قدرت رسید، احمدینژادی نیست که امروز میشناسیم. او که روزی پدیدهای در عالم سیاست ایرانی محسوب میشد و پس از دوران «سازندگی» و «اصلاحات»، سبک عدالتمحورانهای از زمامداری را وارد عرصه قدرت کرده بود، اینروزها درگیر دامهای خودساختهای شده است که در این هشت سال همواره از سوی رهبر انقلاب، دلسوزان و نیروهای اصولگرا نسبت به آنها هشدار داده میشد.احمدینژادِ سال 84 نمادی از ایدهآلیسم انقلابی بود که در طول سالهای پس از جنگ تحمیلی عملا برای مردم در حد یک آرزو باقی مانده بود اما احمدینژادِ سال 92 نمادی است از شعارهای به نتیجه رسیده و نرسیده، عملکردهای قابل دفاع و غیرقابل دفاع و اظهارت دلنشین و عجیب که متأسفانه در نهایت بهعنوان ناکامی ایدهآلگرایی تعبیر میشود. اگر احمدینژاد امروز به صراحت میگوید که حسرتِ داشتن یاران سال 84 خود را دارد، هیچ کس مقصر آن نیست جز خود او که خودرأیی را بر خرد جمعی ترجیح داد و تنها به دلیل اختلاف سلیقه با وزرا و نیروهایش، آنها را قربانی اسفندیار دولت کرد. منکر خوبیهای احمدینژادِ 84 نیستیم اما فضای جامعه نشان میدهد مردمی که آن روزها از شوق عدالت بهسوی نامزد تازهکار هجوم آوردند و ایده آلها را در شعارهای او میدیدند، اینروزها همچون مارگزیدهها از هر آن کس که شعار توسعهمحوری هاشمی، آزادی خاتمی و عدالت احمدینژاد را میدهد، هراساناند. واقعیت این است که احمدینژاد امروز تنها سمبلی از ایدهآلگرایی طبقه متوسط و ضعیف جامعه ایرانی شده است که بعید است به واسطه این تجربه تلخ، این طبقه بخواهد دوباره چنین سیکل معیوبی را تجربه کند. بر همین اساس بهنظر میرسد که باید نیروهای دلسوز انقلاب دست به دست هم بدهند و موانع و چالشهایی را که باعث تبدیل احمدینژاد 84 به احمدینژادِ 92 شد، بررسی کنند تا تجربه عدالتخواهی انقلابی در ذهن ایرانیان، تصویری سیاه و تلخ نباشد و باز هم بتوانیم با قدرت از ایدهآلهایمان سخن بگوییم. خوب یا بد؛ درست یا غلط؛ منحرف یا خدمتگذار؛ سرباز یا سرکش؛ هرچه بود دولت احمدی نژاد هم به ایستگاه آخر رسید و نزدیک به صد روز دیگر، محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران نخواهد بود. خوب یا بد؛ درست یا غلط؛ جهت خیرخواهی و حقجویی؛ زمانی که به یقین رسیدیم در حمایت از احمدی نژاد فریاد کشیدیم و زمانی که نیاز دانستیم از ایشان انتقاد کرده و بر گفته خود استوارماندیم و هنوز نقد هایمان به قوت خود باقی است و حمایت هایمان هم به همان قوت پابرجاست.آقای رئیس جمهور! قریب به 2800 روز از دولت شما میگذرد. روزگاری نامتان برای ما یادآور ساده زیستی و عدالت خواهی و تلاش و پرکاری بود اما مدتهاست که حواشی خودساخته تان پررنگ تر از دیگر ویژگی هایتان شده است. به هرحال 8 سال حضورتان در پاستور دستاوردها و تجربه های فراوانی برایمان به همراه داشتهاست.طعم هدفمندی و بنزین سهمیه بندی را چشیدیم. بوی انحراف و بهارتان را استشمام کردیم. مسکن های برافراشته مهر و خدمات غیرقابل انکارتان را دیدیم و حتی معنی خانه نشینی را هم لمس کردیم. کنایه اش به کنار؛ دوره شما سرشار از نوآوری های تلخ و شیرین در کشور بود! اما صرف نظر از اینها، برایتان سربلندی و عاقبت به خیری آرزومندیم. شما هم برایمان آرزوی آسایش و خوشبختی داشته باشید. بعد از این سالها فعالیت شما در قامت رئیس جمهوری اسلامی ایران به رسم ادب و سپاسگذاری وظیفه خود میدانیم که بگوئیم:بابت زحماتتان خسته نباشید آقای رئیس جمهور و بابت ...