گفتمان اصلاح طلبی، در سه دوره از تاریخ ایران  قسمت اول

 مقدمه:اصلاحات وجهی از تحول سیاسی است.در باره این وجه از تحول سیاسی تعاریف متعددی به عمل آمده است. برای نمونه در تعریف آن آمده است که اصلاحات به تغییرات آرام،مسالمت آمیز،،تدریجی و جزی در جامعه گفته می شود.(احمدی،1384: 1) یا اینکه اصلاحات به بهبود خواهی،سامان بخشی به وضع موجود به روش معتدل و تدریجی در زندگی سیاسی،اجتماعی واقتصادی اطلاق می شود. (احمدی،1384: 1)در تعاریف دیگر این بعد از تحول سیاسی گفته شده است که اصلاحات به معنی ایجاد تغییرات سودمند به شیوه تکاملی ومسالمت گراست که با هدف دستیابی به تعادل و رفع مصایب،تصحیح خطا ها و متوقف سازی سوء استفاده های اجتماعی و جلوگیری از وقوع بحران های اجتماعی سیاسی به اجرا در می آید.(حاجی پور،1383: 2)برخی از تعاریف موجود بر اصلاحات ناظر بر ابعاد اجتماعی این وجه از تحول سیاسی است. در این باره اصلاحات به معنی دادن ساختاری نوین و نظمی بهتر و برنامه ریزی شده به جامعه در نظر گرفته شده است. چنین شرایطی بر تعریف اصلاحات صرفاً از طریق نقد اوضاع و یافتن روش های خروج از تنگناها امکان پذیر می گردد.(حاجی پور،1383: 2)در همین راستا در تعریفی دیگری گفته شده است که اصلاحات چیزی جز به اختیار گرفتن عقلایی محیط طبیعی واجتماعی نیست که در فرآیند آن سازوکار های مشکل گشا و حرکت های رو به پیش در مهندسی اجتماعی، اتخاذ می گردد.(حاجی پور،1383: 2) برای اصلاحات مفروضه های متعددی را می توان در نظر گرفت. مهمترین مفروضه های اصلاحات عبارتند از:1) اصلاحات پیوسته در برابر فساد مطرح می شود،2) اصلاحات اگر از جانب حاکمان اعمال شود،حرکت آن از بالا به پایین است،3) اما اگر از جانب مردم انجام گیرد، حرکت آن از پایین به بالاست،4) اصلاحات در جوامعی رخ می دهد که از نوعی ثبات و تعادل برخوردار باشند،5) اصلاحات مشخصاً از راه های قانونی و با استفاده از نهاد های قانونی صورت می گیرد.،6) جنبه های اصلاحات ممکن است اقتصادی،سیاسی،اجتماعی،حقوقی و مذهبی باشد،7) حضور توده ها در اصلاحات نه شرط لازم است نه شرط کافی،8) اصلاحات بر خلاف انقلاب با خشونت همراه نیست،9) اصلاحات بر خلاف انقلاب ها،ساختار های سیاسی و اجتماعی  جامعه را دگرگون نمی سازند.(میر احمدی،1387: 17) پیشینه اصلاحات در ایران: جریان اصلاحات و به تعبیری گفتمان اصلاح طلبی، در سه دوره از تاریخ ایران مجال ظهور یافته است. اولین دوره از جریان اصلاحات در مقابل پاتریمونیالیسم قاجار و مشخصا در قالب جنبش مشروطه مجال ظهور یافت.دومین دوره از جریان  اصلاحات در مقابل پاتریمونیال مطلقه پهلوی در قالب نهضت ملی خود را نشان داد. سومین دوره اصلاحات در مقابل استیلای سنت گرایی ایدئولوژیک پس از انقلاب اسلامی در 1376 و در قالب جنبش دوم خرداد مجال بروز یافته است.(بشیریه،1381: 71) 1) پیشینه اصلاحات در عصر قاجار:آنچنانکه که گفته شد اولین دوره ازجریان اصلاحات در مقابل پاتریمونیالیسم قاجار و مشخصا در قالب جنبش مشروطه مجال ظهور یافت. البته جریان اصلاحات توانست در ادوارکوتاه اما قابل ملاحظه آنهم  قبل از جنبش مشروطه در فضای سیاسی و اجتماعی ایران بروز یابد.بنابراین  می توان گفت که اولین موج از جریان اصلاحات ابتدا از عصر عباس میرزا آغاز شد که نشانگان آن در طول جنگ های ایران روس خود را نشان داد.عباس میرزا فرزند چهارم فتحعلی شاه بود که شاهزاده با کفایت و دلیری بود که توانست رشادت های قابل ملاحظه ای را در جنگ های ایران و روسیه از خود نشان دهد.عباس میرزا در طول جنگ اول ایران و روس نشان داد که نیروهای عشایری در برابر توپخانه سیار کارساز نیست،از این رو به اصلاح طلب معاصر خود در امپراتوری عثمانی یعنی سلطان سلیم سوم تاسی کرد و نظام جدید عثمانی را به سبک خویش در آذربایجان پیاده کرد.(زرین کوب،1375: 165) لذا ارتش خود را به توپخانه سیار مجهز کرد،سلاح های جدیدی را وارد ایران ساخت و نیروهای نظامی خود را به لباس متحد الشکل الزام نمود. او ضمن چاپ کتاب های زیاد،دارالترجمه ای برای کتب راهنمای نظامی و مهندسی در تبریز بنا کرد و آنان را ملزم به دانستن دروس علمی و یاد گیری نقشه برداری و آموختن زبان های خارجی نمود.او کارگزارانی را به روسیه اعزام کرد تا حرفه های جدید بیاموزند. او با در اختیار گرفتن افراد کاردان و با کفایتی چون: محمد خان امیر نظام،میرزا تقی خان فراهانی(امیر کبیر)، میرزای بزرگ فراهانی و پسرش قائم مقائم،و میرزا صادق وقایع نگار، اقدامات حرکت به پیشی را به انجام رساند.او همچنین حقوق دربار،مستمریها و ولخرجیها را متوقف کرد و برای جلوگیری از تکرار قیام مذهبی که سلطان سلیم سوم را ساقط کرده بود،فتوای روحانیت را در موافقت با نظام جدید به دست آورد. (زرین کوب،1375: 166) دومین موج اصلاحات قاجار در زمان پادشاهی محمد شاه و در اقدامات وزیر با کفایت او قائم مقائم به بار نشست. قائم مقام پیشتاز رویکرد و نگرش اصلاحات و به نوعی زمینه ساز حکومت داری به شیوه میهن دوستانه در ایران عصر جدید است. شیوه ای که بعد ها،توسط افرادی چون امیر کبیر و مصدق ادامه یافت.(زرین کوب،1375: 167) سومین موج اصلاحات قاجار در زمان صدارت ناصرالدین شاه و به وسیله میرزا تقی خان فراهانی معروف به امیرکبیر دنبال شد. اصلاحات امیر کبیر اندکی پس از رسیدن وی به صدارت آغاز شد و تا پایان صدارت کوتاه او ادامه یافت.در واقع اقدامات امیر کبیر،مبنای بخش عمده ای از اصلاحات مدنی و اداری بعد از دوران او شد.(آدمیت،1354: 56) امیر کبیر با تاکید بر ضرورت اقتدار حکومت مرکزی بر محور سلطنت و ضروت تبدیل ساختار قدرت به ساختی در خدمت امنیت اجتماعی و رفاه عمومی،شکل جدیدی از سلطنت را بنیاد نهاد که برخی از تاریخ نگاران آن را استبداد منور نامیده اند.(ازغندی،1379: 96) در یک چنین نظام سیاسی مردم به جای آنکه ملوک مالک الرقاب و بنده پادشاه باشند، به ملتی با برخورداری از حقوق اجتماعی و سیاسی معین،تبدیل می شوند.(ازغندی،1379: 96)از جمله نشانگان اصلاحات امیر کبیر می توان به اقدام او در تاسیس مدرسه دارالفنون،انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه، رسیدگی به وضع مالیه،اصلاحات اجتماعی، سروسامان دادن به ارتش، اصلاحات سیاست خارجی،اصلاحات مذهبی وحذف القاب وعناوین اشاره کرد. امیر کبیر حتی قصد دگرگونی در نظام سیاسی را داشته و برای استقرار کنسطیطوسیون منتظر فرصت مناسب بوده اما مجالش نمی دهند. ادامه اصلاحات امیر کبیر را صدر اعظم های دیگری چون: میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا علی خان امین الدوله و میرزا علی خان امین السلطان دنبال کرده اند. (زرین کوب،1375: 177)چهارمین موج اصلاحات زمان قاجار بعد از صدارت مظفرالدین شاه و در دوران انقلاب مشروطه  بروز یافت.اصلاحات این دوره از تاریخ سیاسی واجتماعی ایران که منجر به انقلاب مشروطه گردید،زمینه های های چون،ساختاری،سیاسی واجتماعی وفکری را به همراه داشت. مهمترین مولفه در زمینه های ساختاری اصلاحات این عصر، به نحوه سلطنت ناصرالدین شاه،وجود استبداد ونارضایتی مردم از نحوه حکومت ناصرالدین شاه ربط داشت.(زرین کوب،1375: 183) زمینه های سیاسی و اجتماعی اصلاحات این عصر هم به طرح اندیشه های سیاسی واجتماعی با محوریت ارزش هایی چون: مساوات طلبی،آزادیخواهی،قانونگرایی و اومانیسم باز می گشت که از طرف نخبگان سیاسی ودولتمردانی وطن خواهی چون: امیر کبیر و میرزا حسین خان قزوینی دنبال شد. (ازغندی،1385: 66)زمینه های فکری اصلاحات هم به مساعی اندیشه متفکرانی چون: حاج زین العابدین مراغه ای،تاریخ بیداری ایرانیان،ناظم الاسلام کرمانی،عبدالرحیم طالبوف،میرزا فتحعلی آخوند زاده،میرزا ملکم خان،میرزا آقا خان کرمانی،سید جمال الدین اسد آبادی،سخنرانی های سید جمال واعظ،ملک المتکلمین، روزنامه های حبل المتین،چهره نما،حکمت  و ملا نصر الدین مربوط بود. این آثار به لحاظ فکری تاثیر قابل ملاحظای بر اصلاحات این ایام گذاشت.با این حال این زمینه ها،منجر به انقلاب مشروطه شد تا اصلاحات دوران قاجاری روند دیگری به خود بگیرد. (زرین کوب،1375: 184) به این ترتیب موج واقعی اصلاحات در عصر قاجار در انقلاب مشروطه نمود یافت.بنابر این باید اذعان نمود که جنبش مشروطه طلبی نمود سیاسی واجتماعی ورود اندیشه های مدرن به ایران بود که بر پایه های لیبرالیسم،دموکراسی،عقلانیت،قانون،تفکیک قوا،قانون اساسی،سکولاریسم و سیاست زدایی دین و نهاد های دینی قرار داشت. (زرین کوب،1375: 186)